بازاریابی عصبی یکی از متدهای موردعلاقه افراد است و به دلیل ویژگیهایی که دارد علاقه مندان بسیاری را به خود جذب کرده
بازاریابی عصبی علاوه بر جذابیت، در مدتزمان کوتاهی که نام بر سر زبانها افتاده تأثیر زیادی روی رشد بسیاری از کسبوکارها داشته و همین باعث شده افراد زیادی در مورد آن پژوهش کنند
تعریف بازاریابی عصبی
شاید نام بازاریابی عصبی برای این متد مناسب نباشد و به همین دلیل بسیاری از افراد آن را بانام نورو مارکتینگ میشناسند . بازاریابی عصبی همان جوری که از اسمش پیداست ترکیب بازاریابی و علوم اعصاب است و به شیوهای از بازاریابی گفته میشود که روانشناسی نقش مستقیم در مراحل آن دارد
متخصصان بازاریابی عصبی علاوه بر علم مارکتینگ باید به روانشناسی مخاطب و روانشناسی تبلیغات و همچنین جامعهشناسی تا حدودی مسلط باشند
چیزی که در بازاریابی عصبی اهمیت زیادی دارد احساس خوب است و متخصصان این شیوه معتقدند زمانی که مخاطب نسبت به برند ما احساس خوب و صمیمی داشته باشد مشتری ما خواهد شد
این نوشته می تواند برای شما مفید باشد: گذشتن از چهار لایه مغز برای فروش محصولات
در روانشناسی عصبی سطح را کنار میزنیم و به عمق میرویم
برخلاف بسیاری از شیوههای بازاریابی، چیزی که در نورو مارکتینگ به آن میپردازیم عمق است یعنی مخاطب ما در عمق لایههای ذهن خود درگیر چه مسائلی است و سعی میکنیم این مشکل را از منشأ حل کنیم
مثلاً افراد زیادی میگویند اعتمادبهنفس پایینی دارند و از این بابت شاکی هستند، بسیاری از آنها در کلاسهای اعتمادبهنفس ثبتنام میکنند تا آن را افزایش بدهند و حس خوبی نسبت به خودشان داشته باشند
اما مشکل از جای دیگری آب میخورد و پایین بودن اعتمادبهنفس میتواند دلایل دیگری داشته باشد مانند چاقی و عدم تناسباندام و اگر مخاطب این مشکل را حل کند خودبهخود مشکل اعتمادبهنفسش هم برطرف میشود
بسیاری از افراد صحبتهای واقعیشان را بیان نمیکنند مثلاً کافی است از افراد در مورد ملاکهای ازدواج بپرسیم 90 درصد آنها اخلاقیات را اولازهمه میآورند و برای زیبایی ظاهری جایگاه بالایی در نظر نمیگیرند اما بهجرئت میتوانیم بگوییم در عمق خواستههای بیشتر این افراد ظاهر طرف مقابل از اهمیت زیادی برخوردار است اما شاید آنها فکر میکنند که اگر نظر واقعیشان را بگویند بقیه آنها را افرادی سطحی یاد می کنند
در بازاریابی عصبی به رختخواب مخاطب میرویم!
یک نکته مهم در تبلیغات وجود دارد که میگوید:
ساعت 2 نصفهشب به تت خواب مخاطب برو و ببین چه چیزی او را تا این موقع شب بیدار نگهداشته؟
البته این یک مثال است و در واقعیت نمیتوانیم آن را عملی کنیم اما حاوی نکات خوبی برای ما است تا به دنبال راهی باشیم و به عمق خواستههای فرد پی ببریم
همانطور که در بخش قبلی گفتیم خیلی اوقات مخاطبان خواسته واقعیشان را اعلام نمیکنند و سعی میکنند نظرات بالغانه بدهند
مثلاً طی یک تحقیق علمی در یک کافیشاپ از افراد پرسیدند که چه نوع قهوهای دوست دارید، غالب آنها قهوه تلخ را نام بردند و بعدازاین تحقیق که آنها را تحت نظر گرفتند مشاهده کردند که بیشتر آنها قهوه خود را شیرین کردهاند
اهمیت مغز قدیم در بازاریابی عصبی
گفتیم احساس خوب در بازاریابی عصبی بسیار مهم هست و این به دلیل قسمتی از مغز به نام مغز قدیم بوده که بسیار هم قدرتمند است
اگر در بازاریابی نتوانیم به مغز قدیم ثابت کنیم که محصول یا خدمت ما برایش خوب است ناموفق بودهایم
مغز قدیم درونیترین لایه مغز است و وظایف حیاتی مانند زنده نگهداشتن ما به عهده دارد ،مغز قدیم ما احساسی است و باید ازلحاظ احساسی آن را توجیه کنیم و همچنین مواردی مانند رنگ، بو، صدا و تصویر برای مغز قدیم از اهمیت زیادی برخوردار است
مثلاً اگر محصول خوبی داریم باید بستهبندی آنهم مناسب و شکیل باشد تا مخاطب به آن علاقهمند شود
این نوشته می تواند برای شما مفید باشد: بازاریابی محتوایی؛ شیوه ای که کسبوکارهای بزرگ به کار میگیرند
گزینه سوم در بازاریابی عصبی
یکی از جذابترین و البته رایجترین شیوههای استفاده بازاریابی عصبی استفاده از گزینه سوم است
بگذارید بیشتر توضیح بدهم، فرض کنیم شما یک فست فود دارید و دو نوع همبرگر در آن سرو میکنید
همبرگر کوچک باقیمت 6000 تومان
همبرگر بزرگ باقیمت 10000 تومان
شانس انتخاب هرکدام از این همبرگرها 50 درصد است و مشتری با توجه به میزان گرسنگی و میزان بودجه یکی را انتخاب میکند
اما درهرحال شما دوست دارید از همبرگر بزرگ بیشتر بفروشید تا سود بیشتری عایدتان شود
در اینجا یک گزینه سومی اضافه میکنیم
همبرگر کوچک باقیمت 6000 تومان
همبرگر متوسط باقیمت 9000 تومان
همبرگر بزرگ باقیمت 10000 تومان
با این کار شانس هرکدام 33 درصد میشود اما یک اتفاق مهم رخ میدهد
قیمت همبرگر متوسط با همبرگر بزرگ تفاوت زیادی ندارد اما اندازهاش کوچکتر است و در اینجا به مغز قدیم مشتری اینجوری القا میشود که اگر همبرگر متوسط را میخواهد برایش بهصرفهتر است که همبرگر بزرگ را انتخاب کند چون هم بزرگتر است اما قیمتش تفاوت زیادی ندارد
اینجا گزینه همبرگر متوسط حذف میشود و شانس انتخاب شدنش را به همبرگر بزرگ میدهد و شانس همبرگر بزرگ 66 درصد میشود
همبرگر کوچک باقیمت 6000 تومان
همبرگر متوسط باقیمت 9000 تومان
همبرگر بزرگ باقیمت 10000 تومان
ترس از دست دادن در بازاریابی عصبی
یکی دیگر از شیوههای مورداستفاده در بازاریابی عصبی استفاده از ترس از دست دادن است
این احساس در ما آدمها بسیار قوی است و متخصصان نورو مارکتینگ به آن پی بردهاند
مثلاً فرض کنید شما به فردی علاقه دارید اما فکر نمیکنید که بتوانید روزی او را از دست بدهید و برای ابراز علاقهتان عجله ندارید
اما رقیب عشقی برای شما پیدا میشود و در اینجا به خودتان میآیید که نکند او عشق من را از من بدزدد پس تلاش میکنید تا هر جور شده دل معشوقتان را به دست بیاورید تا او را از دست ندهید
به این حس ترس از دست دادن گفته میشود
استارباکس در مناسبات خاص از این شیوه استفاده میکنند مثلاً در ولنتاین یک سری نوشیدنیها و خوراکیهای مخصوص را به منوی خود اضافه میکند منتها اینها برای مدتی محدود در منو هستند و بعد از اتمام آن مدت دیگر سرو نمیشوند
این ترس از دست دادن را در علاقهمندان فعال میکند و باعث میشود افراد برای خرید آن نوشیدنی صف بکشند
آیتمهای مخفی در بازاریابی عصبی
شیوه دیگری که برندهای بزرگ معمولاً از آن استفاده میکنند قرار دادن آیتمهای مخفی در منو است که اتفاقاً استارباکس از این شیوه زیاد استفاده میکند
به این صورت که یک سری نوشیدنیها را اضافه میکنند اما آنها را در منو قرار نمیدهند اما برای آنها سروصدا راه میاندازند مثلاً در شبکههای اجتماعی تبلیغات میکنند این کار باعث میشود تا مردم به دنبال این آیتمها بیایند که این نوعی از بازاریابی درونگرا است